قوله، تعالى: إن الذین یکْفرون ایشان که کافر مىشوند و نمى گروند بآیات الله بسخنان خداى و یقْتلون النبیین بغیْر حق و پیغامبران را میکشند بناحق و یقْتلون الذین یأْمرون بالْقسْط و میکشند ایشان را که بداد و راستى فرمایند. من الناس از مردمان، فبشرْهمْ بعذاب ألیم (۲۱) بشارت ده ایشان را بعذابى دردنماى.
أولئک الذین حبطتْ أعْمالهمْ ایشاناند که تباه گشت (و نیست شد) کردار هاى ایشان، فی الدنْیا و الْآخرة هم درین جهان (ببى نامى) و هم در آن جهان (ببى پاداشى.) و ما لهمْ منْ ناصرین (۲۲) و نه ایشان راست هیچ یارى ده.
أ لمْ تر؟ نمىبینى و ننگرى إلى الذین أوتوا نصیبا من الْکتاب بایشان که ایشان را بهرهاى دادند از کتاب (آسمانى) یدْعوْن إلى کتاب الله مىباز خوانند ایشان را با نامه خدا لیحْکم بیْنهمْ تا حکم کند کتاب خدا میان ایشان ثم یتولى آن گه بر مىگردد. فریق منْهمْ و همْ معْرضون (۲۳) گروهى ازیشان روى گردانیده (باک نداشته، و فرو گذاشته.)
ذلک بأنهمْ قالوا آن (دلیرى ایشان) بآنست که ایشان گفتند، لنْ تمسنا النار إلا أیاما معْدودات فردا آتش بکسى از ما نرسد مگر روزى چند شمرده، و غرهمْ فی دینهمْ و ایشان را فریفته کرد در دین ایشان ما کانوا یفْترون (۲۴) آنچه خود مىساختند از دروغ.
فکیْف إذا جمعْناهمْ تا چون بود حال ایشان آن گه که فراهم آریم ایشان را، لیوْم لا ریْب فیه روزى را که در بودن آن روز گمان نیست و وفیتْ کل نفْس ما کسبتْ و همْ لا یظْلمون (۲۵) و سپرده آید بهر تنى آنچ کرد، و بر هیچ کس از ایشان بیداد نیابد.